جدول جو
جدول جو

معنی گل پیرهن - جستجوی لغت در جدول جو

گل پیرهن
(گُرْ / رَ هََ)
آنکه خود را از گل زینت داده و آرایش کرده باشد. (ناظم الاطباء). آنکه پیراهن وی از لطافت و نازکی گل را ماند، در بیت زیر مجازاً نازک اندام. لطیف تن. نرم بدن:
بال مرصع بسوخت مرغ ملمعبدن
اشک زلیخا بریخت یوسف گل پیرهن.
ابوالمفاخر رازی.
و رجوع به گلپوش شود
لغت نامه دهخدا
گل پیرهن
آنکه پیراهنش از نظافت مانند گل است، لطیف تن نازک اندام: بال مرصع بسوخت مرغ ملمع بدن اشک زلیخا بریخت یوسف گل پیرهن. (ابوالمفاخر رازی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل پیرا
تصویر گل پیرا
کسی که کارش پیرایش دادن و تربیت کردن گل است، باغبان، گل کار
فرهنگ فارسی عمید
(گُ لِ رِ)
چندین پیرتر یا بابونه گاوی یافت میشود که گل آنرا بشکل گرد به کار میبرند. دارای یک جسم مؤثر بنام پیرترین و یک اسید موسوم به پرسیسین میباشد. خاصیت سمی اجسام مؤثر گل پیرتر برای دامهای درجه حرارت ثابت خیلی کم است و محتمل است که اجسام مذکور در داخل بدن حیوانات در اثر عمل هیدرولیزبه اجسام تقریباً غیرمؤثر و غیرسمی تبدیل گردد و فقط در نتیجۀ تزریق آن به پستانداران علائم سمی ظاهر میگردد در صورتی که تجویز آن از راه دستگاه گوارش عاری از خاصیت سمی میباشد. و این گل یکی از بهترین اجسام حشره کش است و در تجارت به نام گرد ضد حشره بفروش میرسد. رجوع به درمان شناسی تألیف عطایی ص 428 شود
لغت نامه دهخدا
(گُ شَ)
دهی است از دهستان زیرکوه بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در 174هزارگزی جنوب خاوری قاین. هوای آن گرم و دارای 19 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و مالداری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
مرکّب از: گل + پیرا، پیراینده، پیرایش دهنده گل. آنکه گل را بپیراید. رجوع به پیراستن شود
لغت نامه دهخدا
نام دهکده ای در بالا لاریجان آمل، مکان که برای گل اندود.، از مراتع عباس آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی